- سخت دل
- بی مهر و سنگدل، ظالم
معنی سخت دل - جستجوی لغت در جدول جو
- سخت دل
- دل سخت، سنگدل، بی رحم
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آزرده دل، مصیبت زده غم دیده
آنکه چیزی سخت (مانند کمان) را تواند کشید، زحمتکش. آنکه مردم را به سختی کشد
پایدار، استوار، خیره سر
غمناک، اندوهگین، محنت دیده
تیره دل قسی، بد گمان ظنین
پایدار، ثابت، با دوام
سرسخت، جان سخت، پرطاقت، لجوج
پررو، گستاخ، بی شرم
اخمو، کسی که اخم کند و چین بر ابرو انداخته و روی خود را درهم بکشد، متربّد، ترش روی، بداغر، عبوس، زوش، تندرو، عبّاس، ترش رو، روترش، عابس، اخم رو، دژبرو، تیموک، بداخم، گره پیشانی
اخمو، کسی که اخم کند و چین بر ابرو انداخته و روی خود را درهم بکشد، متربّد، ترش روی، بداغر، عبوس، زوش، تندرو، عبّاس، ترش رو، روترش، عابس، اخم رو، دژبرو، تیموک، بداخم، گره پیشانی
کسی که غم و غصه ندارد، شادمان، خوشحال
دل سوخته، آزرده دل، غمناک، ستمدیده، مصیبت دیده
ترشرو، بداخم، زشت، گستاخ، بی شرم
پایدار
روشی از کاشت خربزه، هندوانه و مانند آنکه تخم را در زمین هموار می کارند و بعد اطراف آن را خاک می دهند
آزرده دل، غم دیده
Congealment
застывание
Erstarrung
заморожування
zamarzanie
congelamento
congelamento
congelación
congélation
bevriezing
pembekuan
تجمّدٌ
קְרוּבָּה