جدول جو
جدول جو

معنی سخت دل - جستجوی لغت در جدول جو

سخت دل
دل سخت، سنگدل، بی رحم
تصویری از سخت دل
تصویر سخت دل
فرهنگ فارسی عمید
سخت دل
(سَ دِ)
کنایه از بی مهر و سنگدل. (آنندراج). ظالم. (مجموعۀ مترادفات ص 241). غلیظ القلب:
دلیری سیه نامه ای سخت دل
ز ناپاکی ابلیس از وی خجل.
سعدی.
ای سخت دلان سست پیوند
این شرط وفا بود که بی دوست...
سعدی.
ای سخت دل تا به این اطفال هیچ رحم نکنی. (تاریخ قم ص 250)
لغت نامه دهخدا
سخت دل
(سَ دِ)
دهی است از دهستان چهار اویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه واقع در 18 هزارگزی شمال باختری قره آغاج و 7 هزار و پانصدگزی جنوب شوسۀ مراغه بمیانه. هوای آن معتدل و دارای 100 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه سار تأمین میشود محصول آن غلات، نخود و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
سخت دل
بی مهر و سنگدل، ظالم
تصویری از سخت دل
تصویر سخت دل
فرهنگ لغت هوشیار
سخت دل
جفاپیشه، خون ریز، شقی، ظالم
متضاد: مهربان، عطوف، باعاطفه
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سوخته دل
تصویر سوخته دل
دل سوخته، آزرده دل، غمناک، ستمدیده، مصیبت دیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سخت پا
تصویر سخت پا
پایدار، ثابت، با دوام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خسته دل
تصویر خسته دل
آزرده دل، غم دیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تخت پل
تصویر تخت پل
روشی از کاشت خربزه، هندوانه و مانند آنکه تخم را در زمین هموار می کارند و بعد اطراف آن را خاک می دهند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سبک دل
تصویر سبک دل
کسی که غم و غصه ندارد، شادمان، خوشحال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سخت رو
تصویر سخت رو
پررو، گستاخ، بی شرم
اخمو، کسی که اخم کند و چین بر ابرو انداخته و روی خود را درهم بکشد، متربّد، ترش روی، بداغر، عبوس، زوش، تندرو، عبّاس، ترش رو، روترش، عابس، اخم رو، دژبرو، تیموک، بداخم، گره پیشانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سخت سر
تصویر سخت سر
سرسخت، جان سخت، پرطاقت، لجوج
فرهنگ فارسی عمید
(سَ دِ)
قساوت. سنگین دلی: و از جمله بی رحمی و سخت دلی او یکی آن که زادان فرخ را... (فارسنامۀ ابن البلخی ص 107).
کاین سخت دلی و سست مهری
جرم از طرف تو بود یا من.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(سُ دِ)
ضعیف. ناتوان:
نیک بدحال و سخت سست دلم
حال دل هردو یک نه بر خطر است.
خاقانی (دیوان دکترسجادی ص 63)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سیه دل
تصویر سیه دل
تیره دل قسی، بد گمان ظنین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سخت سر
تصویر سخت سر
پایدار، استوار، خیره سر
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه چیزی سخت (مانند کمان) را تواند کشید، زحمتکش. آنکه مردم را به سختی کشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خسته دل
تصویر خسته دل
آزرده دل، مصیبت زده غم دیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوخته دل
تصویر سوخته دل
غمناک، اندوهگین، محنت دیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سخت سر
تصویر سخت سر
((~. سَ))
استوار، لجوج، نام قدیم رامسر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سخت رو
تصویر سخت رو
ترشرو، بداخم، زشت، گستاخ، بی شرم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سخت پا
تصویر سخت پا
پایدار
فرهنگ فارسی معین
بی رحمی، شقاوت، قساوت، ظلم، ستمکاری
متضاد: مهربانی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از سخت شدن
تصویر سخت شدن
Congealment
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سخت شدن
تصویر سخت شدن
congélation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سخت شدن
تصویر سخت شدن
congelamento
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سخت شدن
تصویر سخت شدن
bevriezing
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سخت شدن
تصویر سخت شدن
congelación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سخت شدن
تصویر سخت شدن
застывание
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سخت شدن
تصویر سخت شدن
congelamento
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سخت شدن
تصویر سخت شدن
凝固
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سخت شدن
تصویر سخت شدن
zamarzanie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سخت شدن
تصویر سخت شدن
заморожування
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سخت شدن
تصویر سخت شدن
Erstarrung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سخت شدن
تصویر سخت شدن
जमना
دیکشنری فارسی به هندی